مقالات آرشیو خبر ها
همه علیه ساری، اما او به تنهایی مقصر نیست

همه علیه ساری، اما او به تنهایی مقصر نیست

یوونتوس شکست خورد، در فینالی مهم برابر دشمنی دیرینه، ناپولی؛ این برای بیانکونری فاجعه محسوب می شود، برای تیمی که عادت به بردن داشت به ویژه در سال های اخیر که دو جام قهرمانی کوپا و اسکودتو را همراه هم بارها بالای سر برد اما حالا شکست خورده، جامی را از دست داده و برای فتح اسکودتو نیز شاید با مشکلاتی روبرو شود. تمام این مسائل کافی ست تا با خشم مجموعه ای روبرو شویم خشمی که ابتدا با ناامیدی همراه بود و با گذشت زمان و عدم موفقیت یووه آهسته آهسته جای خود را به خشم داد و حالا این عصبانیت در یک صورت می تواند برای بانوی پیر تاثیر گذار باشد، اگر این گروه تصمیم به بازگشت بگیرند و پیش از اینکه دیر شده باشد به خود بیایند و برای نجات یووه و خروج از شرایط کنونی همت کنند.

 

البته مطمئنا بخش مهمی از مشکلات یووه از اشتباهات مائوریتزیو ساری سرچشمه می گیرد، مربی ای که هیچ همخوانی ای با باشگاه یووه و شاگردانش ندارد و با گذشت زمان نه تنها موفق به شناخت مجموعه و بازیکنانش نشد بلکه هر روز از آنچه که در ابتدای فصل بود نیز دورتر شد اما یقینا یک مربی به تنهایی نمی تواند تیمی را از اوج به پایین بکشد هر چند که نقش مربی بسیار تاثیرگذار و پررنگ خواهد بود با این حال زمانی که از یک مجموعه از یک تیم صحبت می کنیم باید بدانیم که تک تک عوامل می تواند نقشی کوچک و بزرگ در موفقیت و یا عدم موفقیت آن داشته باشند.

 

در یووه ای که امسال شاهدش هستیم از همان ابتدا مشکلاتی دیده شد، مشکلاتی مربوط به نقل و انتقالات که می تواند یکی از تاثیرگذارترین دلایل ناکامی های بیانکونری باشد، در این راه نمی توان از آندره آ انیلی، پاراتیچی و ندود نام نبرد و تنها ساری را مقصر دانست، سردرگمی ای که در بازار نقل و انتقالات تابستانی گذشته گریبان مدیران یووه را گرفت در نتایج اخیر بی تاثیر نیستند، مدیرانی که ابتدا سردرگمی خاصی در انتخاب مربی داشتند و پس از این انتخاب اشتباه، تصمیم به خرید و فروش بازیکنانی گرفتند که در ایده های مربی فصل شان نقش مهمی نداشتند، مدیرانی که چندان به نقشه های مربی شان توجه نکردند و اصرار زیادی به برنامه های خود داشتند و بازیکنانی را با سبک مربی سابق در اختیار مربی تازه وارد قرار دادند، هر چند که این گروه سال هاست که به فکر جوانگرایی و جانشینان ارزشمندی برای بازیکنانی که از مجموعه بیانکونری باشند، نیستند و یقینا آنها را باید مقصران نخست افول یووه بدانیم اما اینجا و پس از شکست برابر ناپولی هر اندازه که مدیران را مقصر بدانیم باز هم این گروه پشت صحنه جای گرفته اند و این مربی ست که زودتر از همه انگشت اتهام به سمت او می رود به ویژه اگر نزد هواداران نیز محبوب نباشد.

 

ساری به هیچ عنوان مربی قابل اعتماد و مورد علاقه تیفوسی های یووه نبود و نیست و همین مسئله پایه های عدم موفقیت او را در یووه بنا کرد و در ادامه با دور شدن یووه از ارائه بازی های دیدنی و نتایج نه چندان قوی باعث شد تا فاصله ارتباطی او و مجموعه بزرگ حمایتی هواداران بیشتر شود.

 

با این حال اگر بخواهیم کمی انصاف داشته باشیم باید به در کنار متهم کردن ساری به بازیکنان نیز اشاره کنیم، به مهره هایی که کمتر برای پیروزی مبارزه می کنند، مهاجمینی که بیشتر به فکر خود و موفقیت شخصی هستند تا کمک به تیم، بازیکنانی که نقش کمرنگ تری را در ارائه یک بازی در خور نام یووه از خود نشان می دهند و هر بازی بی رمق تر از گذشته ظاهر میشوند، بازیکنانی که کمتر از قبل به نام تیم و برای یوونتوس بازی می کنند، گروهی که آهسته آهسته تیم بودن و گروه بودن را فراموش کرده اند و برای نمایش فردی در زمین حاضر میشوند نه برای یک تیم، و تعداد دیگری از بازیکنان که میان مسولیت تیمی و پست تیمی که دارند با ایفای نقش برای در خدمت بودن چند تک ستاره گیر افتادند و نمی دانند در این سردرگمی عجیب چه می توانند انجام دهند. و در کنار همه این مسائل مربی ای روی نیمکت نشسته که توان کافی برای بازیخوانی شاگردانش ندارد و یا شاید دارد و قدرت استفاده را ندارد.

 

اما هر چه باشد او یک مربی ست و موفقیت و ناکامی به نام او ثبت میشود. با این حال زمانی که صحبت از فردیت در تیمش می کند به این معناست که تیم با مشکلاتی روبرو شده، مربی در یک اظهار نظر سرانجام لب به سخن می اورد و از عدم داشتن یک تیم یکدست حرف میزند که می تواند نارضایتی دراز مدت او را در اختیار نداشتن مهره های مورد نیاز و عدم توجه مدیران به خواسته هایش نشان دهد. زیرا یک مربی برای داشتن تیم مورد نظر خود نیاز به مهره هایی دارد که با ایده های او همخوانی داشته باشند.

 

اما هوادار می گوید فقط ساری مقصر است، بازیکنان همگی شایسته پوشیدن پیراهن یوونتوس هستند و تنها ساری از ان یووه! و در کنار این مسئله نیز تاکید دارند که رونالدو و دیبالا بهترین هستند اما در زمین چطور؟ آیا دیبالا بهترین است و نمایشی بی نقص ارائه می دهد؟ اگر به آن نحو ضربه پنالتی را می زند، مقصر ساری ست؟ و یا ساری به رونالدو فرصت بازی کردن نمی دهد؟ ایا ساری پشت ضربه پنالتی در دیدار نیمه نهایی قرار گرفت و آیا این ساری بود که ضربات پنالتی را گل نکرد؟ اوست که در زمین هیچ تلاشی از خود نشان نمی دهد و یا بسیار کم انرژی، کم رمق و بی انگیزه بازی می کند؟ او یک مربی ست پیش از حضور بازیکنان در زمین هر آنچه که باید به بازیکنانش گفته باشد را تذکر داده و حالا این شاگردانش هستند که در یک رقابت ورزشی باید هنر دریافت برنامه ها و خواسته های مربی را در کنار تکنیک های فردی و تاکتیک های تیمی ارائه دهند و برای تیم بازی کنند. اینجا حتی اگر منتقدین مربی بگویند شاید این مربی ست که توان ارائه سیستم را به بازیکنانش ندارد اما مطمئنا یک فوتبالیست حرفه ای سیستم های دنیای فوتبال را می شناسد و توان تطبیق ان را با برنامه ها و نکته های مربی دارد. هیچ فکر نکردیم که شاید یک درصد حتی این بازیکنان باشند که به حرف مربی گوش نمی دهند و از شرایط فعلی و از عدم امادگی خود کمی سواستفاده می کنند و بی انگیزه بودن و عملکرد ضعیف شان را پشت پیش داوری عدم کارایی مربی، پنهان کردند، زیرا بازیکنان می دانند که هوادار با ساری مشکل دارد و او را در تمام شرایط مقصر اصلی می نامند. بنابر این از موج انتقادات هوادار مصون هستند، همان طور که تا به اینجا در اکثر مواقع نیز توانستند دلیل عملکرد ضعیف شان را مربی بدانند.

 

در این میان نیز برخی هواداران تک ستاره تاکید میکنند مربی تیم با بی دانشی خود انگیزه، امادگی و قدرت خلاقیت ستارشان را گرفته و این بازیکن بزرگ را بی تاثیر کرده اما به دسته از هواداران باید پاسخ داد شما همواره تاکید دارید که او به تنهایی نتیجه می گیرد، او به تنهایی یک تیم را برنده میکند و اوست که نقش تعیین کننده نهایی را دارد اما زمانی که این ستاره نیز موفق به ثبت درخشش نمیشود و از خلاقیت های فردی خود دور میشود، اینجاست که تیم؛ هم تیمی ها و در ادامه مربی را نشانه می گیرید و همه مقصر می شوند به جز اشاره به عدم تمرکز این بازیکن. پس این بازیکن هر چند بزرگ، فوق ستاره و تاثیرگذار باشد یک مهره از یک تیم از یک گروه محسوب میشود، گروهی به هم متصل و باید تاکید زیاد به این مسئله شود که اینجا یوونتوس است با فلسفه و ماهیت خاص خود، اینجا همه در غالب یک تیم، یک گروه و یک خانواده برای یک نام، نام بزرگ یووه مبارزه می کنند، و باید بدانند که این، یک تیم بزرگ با سابقه ای درخشان است نه یک فرد با محوریت یک تک ستاره، همان طور که پیش از این نیز در تاریخ حیات بانوی پیر اسطوره هایی برای این نام بزرگ تمام تلاش خود را کرده اند و هرگز خود را برتر از یوونتوس نداسته اند.

 

پس اگر در دوره ای از زمان یوونتوس نتیجه نمی گیرد به این معناست که کل تیم نتیجه نگرفته اند، زیرا کل تیم در کنار یکدیگر با یک مسولیت مشترک برای اهدافی مشترک می جنگند و در عدم کسب موفقیت، این مجموعه بیانکونری از مدیران، مربیان، بازیکنان هستند که باید بداند هر یک به نوبه خود دچار اشتباه شده و اگر در باشگاهی هدف تیمی به هدف فردی تبدیل شد مشکلات و عدم نتیجه گیری در اندک زمانی تاثیرات این اشتباه بزرگ را برای این مجموعه و هوادارانش نمایان خواهد کرد.


«به اشتراک گذارید»
Google+ Twitter Facebook
طناز احدی مقدم
طناز احدی مقدم«خبرنگار»
ارتباط با نگارنده: